مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
میتـوان دیـد در او جلـوۀ پیـغـمـبر را هـیـبت و هـیـمـنـۀ شـیـرخـدا حـیدر را مست از عشق الهی ز لبش جاری داشت تا فرات از لب خود شعبهای از کوثر را تا حـرم را بـرهـاند ز عطش یاری داد وقت سقائی خود حـضرت آب آور را مثل شاهین به دل لشکر کوفه زد و با حـمـلهای کـرد پـراکـنده همه لشکر را بـاز جـا داشـت خـدا بار دگـر با اکـبـر کـربـلا خـلـق کـند معـجـزۀ خـیـبـر را تا قـدم زد به دل معـرکه غـوغـایی شد در دل لـشکـر کـوفـه چه نـجـوایی شد میدهد شیرحسین در دل میدان جولان میشود قـائدۀ کـوچک جنگـش طوفان دست بر قـبضۀ شمـشیر نبـرده به خدا میدرد زهرۀ دشمن چو علی با چشمان مثل مومی به کف سلطۀ خود میگیرد چو اجـل مـیـمنه تا میـسـرۀ هر مـیدان بانگ تکبیر ابالفـضل بلند است به هر ضرب شمشیر علی وارۀ اکبر، ای جان ترس افکنده نگاهش به دل لشکـر شام کرده با شـیوۀ جـنگـش همه را حـیران حیف شد حیف که با تشنگی از پا افتاد عـاقـبـت داغ عــلـی بـر دل آقــا افـتـاد |